فرارسيدن سالروزرحلت جانگداز بانوي قهرمان كربلا ؛ 
ام المصائب ؛ عقيله بني هاشم ؛ بزرگ پرچمدارنهضت
کربلا ، حضرت زينب 
كبري سلام الله عليها را 
خدمت همه شيعيان 
تسليت عرض مي نمائيم

زينب فرشته بود و پر خويش وا نكرد
اين كار را براى رضاى خدا نكرد
پر مى‏ گشود اگر،همه را باد برده بود
سيمرغ بود و جلوه بى انتها نكرد
اين كربلا چه بود كه جز اين مسافرت
او را ز جان عزيزتر خود جدا نكرد
گيسوى آيه ‏هاى نجيبى كه مى ‏وزيد
با معجر شكسته زينب چه ‏ها نكرد
ياد رقيه حرف گلو گير زينب است
حرفى كه تار صوتى او خوب ادا نكرد
آرى غذا نداشت ولى در تمام راه
يكبار هم نماز شبش را قضا نكرد
بيگانه بر غريبى زينب سلام كرد
كارى كه هيچ رهگذر آشنا نكرد


زینب کبری(س) به دنیا آمده بود
تا صبر و شکیبایی را از حضور 

خویش شرمسار کند. 
آه از نماز شب نشسته 
و قامت نا گهان خمیده ! 

آه از موی سپید یک شبه 
!...آه از دل زینب ! 
آه،ای ام المصائب، 
تمام داغ‌ها و سوگ‌ها، 
در حضور مصیبت‌های تو 
رنگ می‌بازد و از یاد می‌روند. 
تمام زمین وزمان بر کربلا می‌گریند 
و تمام کربلا بر زینب(س) 





بانوی لاله ها

حضرت زینب كبری سلام الله

تو فرزندانت را در راه امامت هدیه کنی و شرط ازدواج با همسرت را همراهی با امام خود قرار دهی ! اما من در اندیشه زیستن برای دنیا و بودن و ماندن در همین عالم پست و ظواهر بی ارزشش باشم ؟

الگوی یاس بانوانِ لاله مذهب

سروقامتی سایه گستر

تو هستی آینه ی تمام نمای امیر و سرور مومنان

با تو می شود پیام عبودیت را از اباعبدالله (پدر بندگان و بندگی خداوند) کامل یافت

تو آیینه باشی و نتوان پدر را در تو دریابید ؟!

تو پیام رسان باشی و من از دیگران پیام طلب کنم ؟!

تو الگو باشی و من نمونه ی زیستنم را در غیر تو جستجو نمایم ؟


تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند ؟!

تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حیّ خود باشم ؟

 چگونه الگوی اطاعت از امامم را از تو درنیافتم !؟

تو غافله سالار باشی و مطیع ؟ اما من در ارزوی غافله سالاری و مطاع بودن باشم !

تو فرزندانت را در راه امامت هدیه کنی و شرط ازدواج با همسرت را همراهی با امام خود قرار دهی ! اما من در اندیشه زیستن برای دنیا و بودن و ماندن در همین عالم پست

 و ظواهر بی ارزشش باشم ؟

تو تنها باشی و من به یاریِ پیام رسانی ات نیایم !؟ تنها و استوار بمانی و من از تنهایی در این روزگار زودگذر بنالم ؟

نمی دانم چگونه ؟

اما یاری ام کن !

تو خود بهتر می دانی چگونه به فریادم برسی

کمکم کن تا تو را الگوی زیستنم بدارم و بدانم

یاری ام کن تا چنان باشم که با امام خویش بودی

بشناسمش

او را بباورم

به دنبالش حرکت کنم

فرمانش را اطاعت کنم

و برای یاری اش به پا خیزم

 

محمدعلی دزفولی